هیرو شیما
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 5 آبان 1390برچسب:, توسط Ayoub |

یه شب خوب تو آسمون یه ستاره چشمک زنون

 

خندید و گفت کنارتم تا آخرش تا پای جون

ستاره فشنگی بود آروم و ناز و مهربون

ستاره شد عشق منو منم شدم عاشق اون

اما زیاد طول نکشید عشق منو ستاره جون

ماهه اومد ستاره رو دزدید و برد نا مهربون

ستاره رفت با رفتنش منم شدم بی همزبون

حالا شبا به یاد اون چشم میدوزم به آسمون...

 

 



.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.